موزیک -
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطالب منتخب

بدست سروش پیری زنده دل

در اینجا مطالب منتخب وبلاگ بصورت لینک وار قرار می گیرد:




88/7/19
8:50 عصر

بیوگرافی ناصر عبداللهی

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی ناصر عبداللهی

ناصر عبداللهی در ساعت ده و ده دقیقه ی دهمین روز از دهمین ماه , سال ???? در محله باغ بندر عباس به دنیا

آمد.

پدرش عبدالرحمن عبداللهی از کارگران بازنشسته شرکت نفت و مادرش مهرنگاربندری نیایی خانه دار است
.
او چهاربرادر و یک خواهر دارد، تنها خواهرش نسرین و برادرانش به ترتیب سن محمدطیب , نادر , علیرضا و عقیل

هستند که ناصر برادر وسطی آنها است
, یعنی سومی.
ناصر در هیجده سالگی با فهیمه غفوری اهل بندرعباس که سه سال از خودش بزرگتر است ازدواج کرد و حاصل آن

سه فرزند ( دو پسر و یک دختر ) به نامهای نوید، نازنین و نامی است
.


اما ناصر چطور خواننده شد
? می دانید این روزها همه خواننده می شوند ؟

خب اگر چنین باشد چه ربطی به من دارد. هرکس در عرصه گیتی می تواند هرکاری را که دلش خواست بکند. حالا

این عده هم که شما می گویید دوست دارند خواننده شوند. حداقلش این است که ما از پیش ترخواننده بودیم .

?
یعنی ازکی ؟

یعنی از دوران کودکی البته آن زمان من حتی نمی توانستم حرف بزنم

?پس چه طور می خواندید؟

راستش وقتی من خیلی کوچک بودم به خاطر اتفاقی که جلوی چشمان من افتاد قدرت تکلم خود را ازدست دادم.

اتفاقا خیلی هم زجر کشیدم وتا دوران راهنمایی نمی توانستم حرف بزنم. من حتی در ادا کردن کلمات نیز مشکل

داشتم. آن قدر که حتی خانواده ام به حرف زدنم می خندیدند. شاید باورتان نشود اگر بگویم همین لکنت زبان و عدم

تکلم باعث شد که من خواننده شوم
.
?چطور امکان دارد کسی که قدرت تکلم ندارد یکباره خواننده شود؟

اتفاقا این مسئله خیلی کمک کرد وباعث شد که اولاً کم حرف باشم دوماً گوشه گیر شوم و سوماً اینکه


گوشه گیری ام باعث شود که تفکر کنم.
?وقتی آدم نتواند حرف بزند فکور می شود؟

بله دقیقا وقتی آدم در تنهایی و سکوت باشد بیشتر فکر می کند. من همیشه درآن تنهایی وخلوت به دنبال جایی

بودم که با خدا حرف بزنم. برای خودم اتاقی درست کرده بودم وبا خدا بیشترارتباط برقرار کردم. دراین خلوت همیشه با

خدا حرف می زدم وعبادت می کرد


?
دراین شرایط اتفاق خاصی نمی افتاد؟

من دراین شرایط نامه می نوشتم برای خدا ودر آیینه تمرین می کردم وحرف می زدم. به چهره خود نگاه می کردم و به

طبیعت می رسیدم. به خدا می رسیدم. من حتی با حشرات وحیوانات درتنهایی خلوت خودم دوست می شدم
.
?با آدم ها چطور؟

نه. دقیقا این قسمت منفی قضیه بودکه نمی توانستم با مردم ارتباط برقرار کنم. پدرو مادرم هم برای همین همیشه

ناراحت بودند وعذاب می کشیدند. این تنهایی به حدی رسیده بود که وقتی کسی به خانه ما می آمد آن قدر انزوا در

من بود که خانواده ام را وادار کرد تصمیمات جدی تری درباره من بگیرند
.
?تصمیم در مورد چه چیزی؟

این که به دنبال علت واقعی این جریان باشند ودر صدد دفع آن بر آیند. خیلی تلاش کردند تا اینکه بالاخره دکتری در

شیراز به آنها گفته بود که تنها راهی که می توانم از آن نجات پیدا کنم خوانندگی است
.
?پس علاجتان خوانندگی بود؟

بله ودکتر گفته بود که اگر بخوانم علاج گنگی و لکنتی که دارم خوانندگی است. خانواده ام بدون اینکه بخواهند

مستقیما من را وادار به این کار کننند سعی کردند من را به آن سمت و سو سوق بدهند. برای همین با خریدن یک

ملودیکا من را به دنیای موسیقی هل دادند

?ملودیکا شما را خواننده کرد؟

نه ! بعد از مدتی با نت ها ارتباط برقرار کردم و بعد از چند سال با گیتار آشنا شدم وبه این ترتیب موسیقی را ادامه

دادم
.
?یعنی بدون هیچ پیش زمینه ای به موسیقی آمدید؟

درسال های دوره راهنمایی بود که در مدرسه یک گروه سرود تشکیل دادم. مدرسه شهید عباس پور بندرعباس بود.

مجبور بودم آنچه را برای بچه ها در نظر دارم به شکل آواز بخوانم. به این ترتیب کم کم شروع کردم ودر خفا برای خودم

نواختم و خواندم
.
?یعنی برای خودتان آهنگ هم می ساختید ؟

بله و جالب اینکه برای خودم خواننده هم انتخاب کرده بودم. برادرم خواننده من بود. من گیتار می زدم و ملودی ها را

می دادم تا او بخواند. اما قبل از برادرم خودم مجبور بودم بخوانم
.
?پس آموزش ندیدید؟!

نه چون نمی شد امکانش نبود. اصلا کلاسی نبود که بخواهم بروم و آموزش ببینم. می نشستم و به صدای

خواننده ها گوش می کردم و آنها را کپی می کردم
. این شده بود یکی از تمرینات من. از این طریق می توانستم

بفهمم که خوانندگی از چه عناصری تشکیل شده و دارای چه بخش هایی است
.
?ازچه کسانی تقلید می کردید؟

فرقی نمی کرد. ازصدای خانم های خواننده گرفته تا خواننده های هندی و عربی و ایرانی و… همه را کاور می کردم و

می خواندم
.
?پس با تقلید از دیگران خواننده شدید؟

نه انصافا ! قبل از اینکه خواننده بشوم عاشق شدم . به هر حال مگر می شود جوان بود و عاشق نشد. عاشق که

شدم نمی خواستم حرف های عاشقانه دل عاشقم را به کسی بگویم
.
?پس با عاشقانه ها چه می کردید؟

عاشقانه هایم را روی کاغذ می نوشتم وبعد آن را می خواندم. با گیتارروی آنها ملودی می ساختم. همین برایم انگیزه

شد. البته دراین بین تشویق اطرافیانم بی تاثیر نبود. حتی دوستان خانوادگی هم توانستند در این امر کمکم کنند تا

اینکه بالاخره متوجه شدم خواندنم به دل ها می نشیند. در مهمانی ها و مراسمی که می خواندم خیلی ها با ضبط

صوت های کوچکشان صدایم را ضبط می کردند. من بدون اینکه بخواهم صاحب یک سبک شده بودم چه از نظر ترانه

چه از نظر خوانندگی و گیتارزدن و

?یعنی فکر می کنید الان صاحب سبک هستید ؟

من خوانندگی را از سال
?? جدی گرفتم واز همان سال سبک معنوی را برای خودم انتخاب کرده و ثبت کردم. تا آن

سال ها هم فعالیت آزاد می کردم و موسیقی جوان معنوی پاپ وجود نداشت. من دوست داشتم که حتی اشعار و

ترانه هایم معنوی باشد که درعین حمد و ثنا و راز و نیاز و عبادت بشود با او ارتباط برقرار کرد
.

?
منظورتان کیست؟

منظورم خداست. حتی درارتباط با شعر نیز سعی کردم این حس را حفظ کرده باشم. احساس

کردم خیلی از شعرا توی باغ نیستند اما بالاخره آنچه که می خواستم اتفاق افتاد و بالاخره توانستم موفق بشوم.
?اوج شما کجا بود؟

ببینید من سال
?? با گروه صبح بخیر ایران آشنا شدم. محمد جواد مباشر مدیر سفرنامه صبا بود که دوستانه ومثل

برادر بزرگ تر ازمن حمایت کرد. اوگفته بود که سبکی مثل سبک من جایش در موسیقی ما خالی است. وقتی درآن

برنامه خواندم با استقبال عمومی روبه رو شد. به این ترتریب به تهران دعوت شدم و اجرای برنامه کردم. وسط سال


??بود که به تهران آمدممنبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

 

 


88/7/19
8:49 عصر

بیوگرافی احسان خواجه امیری

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی احسان خواجه امیری

 

احسان خواجه امیری متولد 7 آبان 1363 فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر از دانشگاه آزاد و فرزند آخر خانواده احسان خواجه امیری در یک خانواده هنرمند به دنیا آمده است . پدر او ایرج از سر آمدان موسیقی سنتی و آواز است که بر شکوفایی و پرورش او تاثیر بسزایی داشته است. احسان شیفته و عاشق موسیقی است
کار حرفه ای خود را با آهنگسازی برای مجموعه ای مستند که موسیقی بی کلام بود شروع کرد.


خانواده هنرمند
در یک خانواده کاملا هنرمند به دنیا اومدم، پدرم «ایرج» یکی از خوانندگان بنام و محبوب ایران است، مادرم هم از صدای خوبی بهره‌مند است اما هیچ‌وقت قسمت نشده که بخواند، خواهر بزرگترم هم موسیقیدان است
علاقه به خوانندگی
طبیعی بود که با داشتن چنین خانواده هنرمندی به خوانندگی علاقه‌مند شوم. خواندن در خون من است مطمئنا در هیچ کاری نمی‌‌توانستم به اندازه خوانندگی موفق شوم
شروع کار موسیقی
از شش سالگی با نوازندگی ویولن کارم رو آغاز کردم اما ورودم به دنیای موسیقی در سن سیزده سالگی بود، آواز رو هم نزد پدرم آموزش دیدم
من و بابام
در هفده سالگی اولین آلبوم را روانه بازار کردم. در آن آلبوم به همراه پدرم آواز خواندم البته هشتاد درصد آن آلبوم کار خودم بود
موسیقی سنتی

مدتی موسیقی سنتی یا همون ملی و ایرونی رو کار کردم. این سبک موسیقی را خیلی هم دوست دارم و پیشرفت

خوبی هم در آن داشتم. پس از گذشت مدتی به این نتیجه رسیدم که در این کار نمی‌‌توانم آن‌چنان که باید اثرگذار

باشم چرا که پرونده این سبک موسیقی را پدرم و آقای شجریان بسته‌اند و هیچ جایی برای من نگذاشته‌اند. من اگر

تمام عمرم تلاش کنم، تازه می‌‌توانم به پدرم برسم و نمی‌‌توانم از آن بالاتر بروم



پدرم
من عاشق صدای پدرم هستم. هیچ‌وقت صدایش از ذهنم پاک نمی‌‌شود. او پهلوان آواز ایران است. اصلا کسانی که در آن دهه در موسیقی ایران زحمت می‌‌کشیدند، بی‌‌نظیر و تکرارنشدنی بودند

هرچی آرزوی خوبه
فکر می‌‌کنم پس از خواندن این ترانه بود که مردم به طور کامل با چهره ونام من آشنا شدند. این قطعه از ترانه و آهنگ تاثیرگذاری بهره‌مند بود و شاید به این خاطر است که به دل اغلب مردم نشست

مدیونم
برای رسیدن به جایگاه فعلی‌ام خیلی‌ها برایم زحمت کشیدند. در وهله اول پدر و مادرم بودند و بعد دکتر یداللهی و آقای جعفری. من هیچ وقت لطف این افراد را فراموش نمی‌‌کنم و خودم را مدیون آنها می‌‌دانم

لذتبخش‌ترین لحظه زندگ
ی
به نظر من برای خواننده هیچ‌چیز لذتبخش‌تر از آن نیست که مردم از صدا و کارش خوششان بیاید و هیچ‌چیزی نمی‌‌تواند جای این احساس را بگیرد که یک روز یک میلیاردر به من بگوید با کارت خیلی گریه کردم اما بعدش هم کلی لذت بردم... این زمان‌ها، می‌‌تواند لحظه‌های خوبی برای انسان و یک خواننده باشد

مردم
اوایل وقتی مرا تو خیابون می‌‌دیدند، تعجب می‌‌کردند... بهم می‌‌گفتند باورمون نمی‌‌شد این صدا متعلق به پسر کم‌سن‌وسالی مثل تو باشد

ترانه
به نظر من ترانه در موفقیت یک اثر نقش اصلی رو بازی می‌‌کند. من خودم روی این قضیه خیلی حساس هستم و
حاضر نیستم هر ترانه‌ای رو بخونم. فکر می‌‌کنم ترانه‌ای موفقه که بتواند لحظه‌ای شنونده رو به فکر واداره... شخصا عاشق ترانه‌های دکتر یداللهی هستم. با قلمشان انس گرفتم حتی اگر ترانه‌ای که می‌‌خوانم متعلق به ایشان نباشد اما نظرشان را می‌‌پرسم

خواهرم
خواهرم یک موسیقیدان تمام‌عیار است و دیکشنری متحرک موسیقی است. او به لحاظ تئوری موسیقی در رده بالایی است تا به حال کارهای زیادی را تنظیم کرده است مثل آلبوم امید حجت... ولی خب من و اون نمی‌‌تونیم با هم به طور مشترک کار کنیم. اصلا آدم با نزدیکانش نمی‌‌تونه کار حرفه‌ای انجام بدهد. مثلا من و خواهرم تا می‌‌خواهیم با هم کار کنیم، دعوامون می‌‌شود! البته بیشتر تقصیر خودم هست چون در کل آدم بی‌‌قراری هستم، نمی‌تونم بشینم تنها گوش بدهم. 95 درصد داشته‌هایی رو هم که به دست آوردم، تجربی بوده است. این عادت تو زندگی شخصی‌ام هم هست. مثلا اگه یه نشانی رو بخواهم بگردم، از کسی نمی‌‌پرسم. خودم می‌‌روم و پیدا می‌‌کنم. حتی اگر ساعت‌ها وقتم رو بگیره

موفقیت یک اثر
موسیقی مثل حلقه‌های زنجیره، اگه حلقه‌ها درست به هم وصل نشود، از هم گسسته می‌‌شود. برای این‌که یک آلبوم خوب از کار درآید، تمام مراحل موسیقی از ضبط استودیو گرفته تا ناظر ضبط و نوازنده باید خوب باشند تا اثر به چشم بیاید.

__________________
منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:48 عصر

زندگینامه ی استاد محمدرضا شجریان

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

زندگینامه ی استاد محمدرضا شجریان


استاد محمد رضا شجریان در اول مهر 1319 شمسی برابر با 21 سپتامبر 1940 در شهر مقدس مشهد در خاندانی که هنر از هر دو سو موروثی بود،(خاندان پدر صوت دلنشین و خاندان مادری خوشنویسی و موسیقی) دیده به جهان گشود.

هنگامی که محمد رضا شجریان به دنیا آمد والدین او هرگز تصور نمی کردند که چه هدیه بزرگی به دنیای هنر و موسیقی تقدیم می کنند. محمد رضا اولین فرزند خانوادهشان بود. مهدی شجریان پدر محمد رضا ، دارای صدای خوشی بود و مایل بود که محمد رضا را تحت تعلیم خود درآورد. استاد محمدرضا شجریان درباره ی زندگی خود از کودکی تا کنون چنین می گوید:
تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن قرآن تربیت کردکه از جمله خود اینجانب است. تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.
از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسنکریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یار غار من.
چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.
همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم
در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.
سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.
جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد.
سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانده بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید









__________________منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:47 عصر

بیوگرافی یاس

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی یاس
یاسر که نام هنری یاس را برگزیده است، پس از فیلم خصوصی بازیگر سریال نرگس به شهرت رسید. او با قطعه «سی‌دی روبشکن»، موفق شد احساسات بسیاری از شنوندگان را تحریک کند. بعد از انتشار این آهنگ، نام یاس بر زبان‌ها افتاد. یاس بیست و پنج ساله از شش سال پیش، رپ‌خوانی را آغاز کرد. او سه روز پس از زلزلة بم قطعه بم را ضبط کرد که تکستی کاملا احساسی و تأثیرگذار داشت. او در این آهنگ به تصویرسازی حادثه بم پرداخت. این به موقع آهنگ دادن‌ها، نشان می‌داد که او شمی قوی دارد و می‌داند کی باید آهنگ را بسازد و آن را منتشر کند تا نامش را مطرح کند. یاس، رپ‌خوانی است که تلاشی جدی برای دریافت مجوز نشان داده. او با همکاری شرکت باربد، تلاش می‌کند تا آلبومش را به صورت مجاز منتشر کند ولی تا این لحظه درخواستش در وزارت ارشاد، بی‌جواب مانده است. ویژگی مهم تکست‌های یاس، خاصیت انتقادی اوست. او با لحنی نیش‌دار و گاهی آزاردهنده، خصوصیات بد مردم را از قبیل مرده‌پرستی، اعتیاد، بی‌غیرتی و... هدف قرار می‌دهد که همواره باعث رنجش عده‌ای می‌شود. یاس معمولاً در بخش انتهایی تکست‌هایش از امید می‌گوید؛ از این که می‌توان دوباره ساخت و دوباره‌ اندیشید. بدون شک، او مجازترین رپر ایرانی است. حاشیه‌های *رپ* *رپ* در کشور ما مانند بقیة پدیده‌های اجتماعی نوظهور، حواشی‌ای فراتر از متن دارد. بسیاری از تازه‌واردهای این سبک، فقط ظواهر *رپ* مانند لباس و کل‌کل بازی‌ها و جنگ‌های خیابانی را آموخته‌اند و به مسائل مهم‌تری چون جنبة انتقادی و اصلاح‌گرایانة آن، توجه نمی‌کنند. اگر در غرب بعضی سعی کرده‌اند با این نوع رفتار و موسیقی،‌مدلی از اعتراض را به‌ نمایش بگذارند، ما با یک رفتار غیرعقلایی و غیرایرانی به تقلید از بدترین ظواهر زندگی یک عده غیرهم‌وطن دست زده‌ایم. رپ‌خوان‌ها معمولاً لباس‌های گشاد می‌پوشند. شلوار گشاد با جیب‌های فراوان، یک رکابی بسکتبال که بر روی تی‌شرتی ساده پوشیده می‌شود و کلاهی که یا تا آخرین حد پایین آمده و یا کج قرار گرفته است. گردنبندی بزرگ که حتی ممکن است گردنشان را خم کند. از دیگر زلم زیمبوهای آویزان به آن‌هاست رپرها معمولا در راه رفتن هم سر و دستشان را تکان می‌دهند و زیر لب شعرهایی را زمزمه می‌کنند. شما شاید در خیابان افرادی را دیده باشید که کلاه خاصی بر سر دارند و با رفتارشان جماعتی را به خود مشغول کرده‌اند. یکی می‌خندد، یکی تعجب می‌کند و بعضی‌ها سر تکان می‌دهند. این‌ها همان دوستانی هستند که راه رفتن خودشان را فراموش کرده‌اند. این تیپ از رپ‌خوان‌ها در حال افزایش‌اند، با فرهنگی آمریکایی که هیچ سنخیتی با زندگی ما ندارد. آن‌ها برای جلب توجه و نشان دادن رپ‌خوان بودنشان معمولا در حال درگیری‌اند. برای هر حادثة کوچکی دعوا به راه می‌اندازند و قمه‌های آماده را از غلاف بیرون می‌کشند. متأسفانه تعداد زیادی از رپرهای مشهور پرشین *رپ*، به انواع و اقسام مواد روان گردان و اعتیادآور وابسته‌اند و با افتخار از این مواد در تکست‌ها سخن می‌گویند. اما در این میان هنوز رپرهای پاکی پیدا می‌شوند که مجدانه برای رسیدن به استانداردهای دریافت مجوز، تلاش می‌کنند. آن‌ها موجب شده‌اند که سیما نیز در برخی برنامه‌هایش، حداقل برای تفنن از آهنگ‌های *رپ* استفاده کند. همان‌طور که در سریال«متهم‌گریخت» آهنگی با صدای رضا عطاران را در این سبک شنیدیم. در جشنواره امسال نیز تیتراژ پایانی فیلم «خط ممتد» به کارگردانی مانی تارخ، شعری *رپ* و با مضمون اجتماعی بود. شرکت‌های زیرزمینی: به تازگی دو شرکت که توسط رپرهای جوان اداره می‌شوند، تصمیم به پخش و فروش زیرزمینی آلبوم‌های *رپ* گرفته‌اند. شرکت دیوار یکی از آن‌هاست، این شرکت،«رادیوی اینترنتی» با همین نام را هر هفته برای دانلود در سایتش قرار می‌دهد. این شرکت، علاوه بر مصاحبه با رپرها در انجمن‌هایی به آموزش تکست‌نویسی و بیت سازی نیز مشغول است و کارشناسان آن به تحلیل موسیقی‌های منتشره و امتیازدهی به آنان می‌پردازند

__________________منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:45 عصر

بیوگرافی محسن یگانه

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی محسن یگانه
این روزها در فضای موسیقی پاپ کمتر کسی است که درباره محسن یگانه حرف نزند. یگانه با اینکه سرگرم آماده کردن اولین کاست مجاز خودش است، از بسیاری خواننده‌ها که به اندازه انگشتان یک دست آلبوم در بازار دارند، محبوب‌تر شده و خیلی‌ها منتظر شنیدن کارهای جدیدش هستند.
از آنجا که محسن طی یک سال اخیر بی‌سروصدا جلو آمده، شایعات زیادی درباره‌اش به گوش می‌رسد و در عوض بسیاری از حقایق زندگی‌اش مخفی مانده است. با هم هفت پرده از زوایای مختلف زندگی، کار، هنر، شخصیت و آینده محسن یگانه را مرور می‌‌کنیم، مطمئن هستیم این هفت نکته را هرگز نه خوانده و نه شنیده‌اید. این شما و این نکات جالب از محسن یگانه.
? متولد اردیبهشت سال ??
اگر بخواهیم سن و سال محسن یگانه را از روی غذای ترانه‌هائی که می‌سراید و پختگی آهنگ‌ها و ملودی‌هائی که می‌سازد حدس بزنیم، بدون دیدن چهره این خواننده محبوب تصور می‌کنیم یگانه باید لااقل در مرز ?? سالگی باشد اما این خواننده خوش‌صدا هنوز ?? ساله هم نشده و همین که در سن و سال پائین آثار پرمغزی را می‌سازد، نشان می‌دهد خواننده مستعدی است و به ‌درستی توانسته استعدادهای خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد. محسن یگانه متولد ??/?/???? است. او که در شهرستان گنبد متولد شده، می‌گوید مثل اغلب متولدین اردیبهشت آدمی احساساتی است. به شما توصیه می‌کنیم تاریخ تولد یگانه را به خاطر بسپارید چرا که به زودی ?? اردیبهشت یکی از روزهای ماندگار خواهد شد؛ روز تولد یک ستاره پاپ
? فرزند یک شهید بسیجی
محسن یگانه زیاد دوست ندارد درباره پدر شهیدش صحبت کند چرا که می‌ترسد عده‌ای به اشتباه فکر کنند او دنبال بهره‌بردرای از موفقیت ”پدر هیمشه زنده در یاد“ خودش است. یگانه که زیاد اهل مصاحبه نیست، حتی در صحبت‌های خصوصی با دوستانش هم فرزند شهید بودن خود را مخفی می‌کند اما به هر حال محسن فرزند یک شهید بسیجی است. شهیدی که زمان دفاع مقدس، جذب نیروهای بسیج شد و داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل رفت تا کنار هم‌سنگرانش حافظ این مملکت مقدس باشد. یگانه می‌گوید: ”می‌خواهم طوری در موسیقی فعالیت کنم که روح پدر بزرگوارم از من راضی باشد“. جالب است بدانید وقتی به یگانه پیشنهاد شد به لس‌آنجلس برود، جواب داد: ”مملکتی که پدرم در راهش شهید شد را ترک نمی‌کنم“.
? اهل موسیقی در محیط دانشگاهی و پزشکی
محسن یگانه در حالی به موسیقی روی آورده و آهنگساز و ترانه‌سرا و خواننده پاپ شده که در خانواده‌اش هیچ‌گونه گرایشی به موسیقی وجود ندارد. او که در دوران کودکی و نوجوانی گرایش شدیدی به نمایش و کارهای هنری داشته، بعدها جذب موسیقی می‌شود بدون آنکه مشوقی در خانواده داشته باشد. البته حالا دیگر او موفق شده رضایت خانواده‌اش را جلب کند. مادر محسن استاد دانشگاه است و خواهران بزرگش هم پزشک و دندانپزشک هستند. در چنین خانواده‌ای طبیعی است خود محسن هم علاوه بر کار موسیقی، دنبال تحصیل در دانشگاه باشد. محسن یگانه دانشجوی مهندسی صنایع است و با اینکه این اواخر به شدت سرش در دنیای موسیقی گرم شده، قصد ترک تحصیل ندارد و نمی‌خواهد تحصیلات دانشگاهی را نیمه‌کاره رها کند.
? چراغعلی مدیر برنامه‌های یگانه است
خیلی از جوانان بااستعداد در عرصه موسیقی و هنر به این دلیل که مشاور خوبی نداشتند و راه درست پیشرفت را پدا نکردند، خیلی زود از خاطره‌ها محو شدند. یگانه برای آنکه پدیده‌ای نباشد که زود ناپدید می‌شود، یک مدیر برنامه حرفه‌ای برای خودش انتخاب کرده به نام علی چراغعلی. یگانه می‌گوید در دنیای موسیقی آدم سالم، حرفه‌ای و خوش‌فکر مثل چراغعلی کم پیدا می‌شود. چراغعلی به لطف تجاربی که در عرصه هنر دارد، این روزها در حال برنامه‌ریزی برای آلبوم مجاز یگانه و همچنین برگزاری کنسرت‌های داخلی و خارجی ین خواننده محبوب است. با تلاش چراغعلی جلوی سوءاستفاده‌هائی که تا به حال عده‌ای از اسم و آثار یگانه می‌کردند، گرفته شده است. چراغعلی به فکر رو کردن پدیده‌هائی دیگر در عرصه موسیقی است، جوانانی مثل رهام‌بخشیان.
? چشم‌های خیس من، بهار ?? در بازار
محسن یگانه با آلبوم با آلبوم ”سال کیسه“ که به‌طور غیرمجاز به بازار آمد و خیلی زود ترانه‌هایش بر سر زبان‌ها معروف شد، شهرت یافت. یگانه اصلاً دوست نداشت وارد بازار غیرمجاز شود اما وقتی چند اثر او به سرقت رفت و یگانه متوجه شد عد‌ه‌ای در حال سوءاستفاده هستند و می‌خواهند کارها او را به اسم خودشان به مردم عرضه کنند، ناچار شد خیلی فوری کارهایش را جمع و جور کند و در آلبوم سال کبیسه به بازار بفرستد. یگانه این بار قصد ورود به بازار مجاز پاپ را دارد و با کمک مدیر برنامه‌هایش در حال گرفتن مجوز است و خوشبختانه در این راه موفق بوده و می‌توان امیدوار بود اولین آلبوم مجاز این آهنگساز خوش‌ذوق و خواننده خوش‌صدا، بهار ?? در بازار باشد. نام آلبوم جدید محسن یگانه به احتمال فراوان ”چشم‌های خیس من“ خواهد بود.


بیوگرافی محسن یگانه از زبان خودش:

به نام او...
من محسن یگانه هستم.متولد ??/?/???? هستم.کار موسیقی رو به صورت حرفه ای از سال 79 با نواختن گیتار شروع کردم.اما در همون ابتدای کار وقتی با سختی های این کار روبرو شدم برای مدتی قصد داشتم به کلی موسیقی رو ادامه ندم.

اما مایوس نشدم و از اون به بعد کار رو جدی دنبال کردم و خیلی زود تر از اون چیزی که فکرشو می کردم نواختن گیتار رو به صورت حرفه ای فرا گرفتم و 2 سال بعد کیبورد رو هم شروع کردم تا امروز که قطعات گیتار آلبوم محسن چاوشی رو اجرا کردم.اما آهنگسازی رو که به نظر خودم بهترین شاخه ی موسیقیه از 2 سال پیش به صورت جدی شروع کردم.تا امروز که برای دیگر خواننده ها هم آهنگ می سازم و شعر میگم.

از جمله محسن چاوشی (تراک آهای خبر نداری) .حامد هاکان(چون آلبوم ایشون هنوز به بازار نیومده ترجیح میدم نگم)و فرزاد باقری که به زودی آلبومش به بازار میاد...

اما طی این دو سال حدود 30 تا شعر گفتم و حدود 40 آهنگ که هر کدوم برای من تک تک ارزش چند بار گوش کردن رو داره ساختم. اما آشنایی من با محسن چاوشی منو به سطح کاری بالایی رسوند و از اون به بعد قدرت آهنگهام بیشتر و بیشتر شد که جاداره از محسن تشکر کنم.


__________________
منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:45 عصر

بیوگرافی هیچکس

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی هیچکس

سروش لشگری - هیچکس
• متولد: 17 اردیبهشت 1364
• دانشجوی رشته مترجمی
• غذای مورد علاقه: ماهی
• رنگ مورد علاقه: مشکی

سروش، چنانکه خود می گوید و در ترانه هایش نیز بدان تاکید می ورزد، شش سال پیش کار آهنگسازی (یا آنگونه که بین اهالی زیر زمین باب است، “کار ساختن بیت”) و خواندن ترانه به سبک رپ را آغاز کرد و سر انجام سال گذشته توانست منسجم ترین آلبوم رپ فارسی را با نام ” جنگل آسفالت” تهیه و آماده انتشار کند. آلبومی که خود، آن را “نخستین” آلبوم رپ فارسی می داند.
“جنگل آسفالت” با تلفیق سبک رپ و نوای موسیقی سنتی ایرانی و نیز استفاده از سازهای سنتی ایران زمین همچون عود، تنبک، نی، دف و قانون، به راستی برازنده عنوان “رپ فارسی” است.
برای این، نخستین “س” هفت سین زیر زمینیمان ، به شادباش (و بین خودمان بماند برای سنجیدن میزان وابستگی اش به نوروز ایرانی و سنت های باسستانی مان) ماهی قرمز هفت سین بردم که نپسندید: “ماهی زیادی لطیفه بابا! همه به من میگن زبری! این ماهی خیلی سوسولیه! نمیشد یه چیز دیگه واسم میاوردین؟”

در حالی که با دلخوری به تنگ ماهی نگاه می کند در پاسخ به این سوالم که ” اگر از ماهی خوشت نمیاید ، کدام جزء هفت سین را دوست داری؟” می گوید: “من ماهی رو دوست دارم بخورم نه که بگیرم دستم باهاش عکس بگیرم! من بیشتر از سبزه خوشم میاد. اصولا از چمن خوشم میاد که برویم بنشینیم روش و حال کنیم” و بعد از من می خواهد تا تنگ ماهی را از او بگیرم .
هیچکس در ادامه گفتگو با ما می گوید که سال 1385 سال پرکاری برایش بوده چرا که بعد از مدتها تلاش سرانجام در تابستان آلبوم ‘جنگل آسفالت’ را حاضر و آماده پخش کرده است.
به گفته او ابتدا قرار بوده که آلبوم را یک شرکت پخش موسیقی بخرد اما چون آهنگ های آلبوم به “سرقت” رفت و در اینترنت پخش شد، کار فروش آلبوم به نتیجه نرسید.
سروش در پاسخ به سوالم درباره مفهوم “جنگل آسفالت” و دلیل نام گذاری آلبومش با این عبارت می گوید: “از نظر من ‘شهر’ هم جنگل آسفالت است و آلبوم ‘جنگل آسفالت’ انعکاسی است از مشکلات اجتماعی و زندگی شهری و اعتراض به آن.”
سروش - هیچکس که در طول گفتگویمان مدام دستم می اندازد، “راه اندازی تشکل رپ فارسی” با عنوان ” صامت” را از جمله اهداف خود در سال جدید بیان می کند و این کار را ” لازمه بقا و پیشرفت رپ فارسی” می داند.
از جمله می گوید: “می دونی چیه، به نظرم با بالا آمدن ‘صامت’ اصلا اوضاع عوض خواهد شد و به قولی ‘می ترکونیم’.”
او از بیان جزییات بیشتر درباره “صامت” و زمینه فعالیت آن خودداری می کند ولی با شیطنت و خنده های خاص خودش می گوید: “امیدوارم امسال فازش رو بگیریم.”

__________________
منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:44 عصر

بیوگرافی حبیب

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی حبیب



حبیب در تبریز متولد شد. که الان حدودا ?? سال سن دارند و از همان ابتدای جوانی به موسیقی روی آورده و قبل از انقلاب با گروه خود کنسرتهای زیادی داده و حبیب هم همیشه در نقش خواننده ظاهر میشد . مردی سنگین و با احساسات درونی و غمی پنهان در چهره اش .با تفکری متفاوت از خیلی از مردم دیگه.
حبیب با دختری به نام شهلا ازدواج میکند و متاسفانه همسر او بعد از چند سال در اتفاقی تلخ فوط چشم از جهان فرو میبندد.
بعد از آن حبیب (چند سال بعد)دوباره با یک خانم ایرانی ازدواج میکند و الان هم همگی در آمریکا هستن.
حبیب یک پسر داره به نام محمد.که محمد هم مثل پدرش راه خوانندگی را پیش گرفته که ایشالا موفق باشه.
سردار در سکوتی آوای بی نوایی
پی چک در آسمانها ناله های جدای
گوید به من دل من تا کی در انتظاری
دیگر نمی آید باز فریاد ز بی بفایی
نمانده غم گساری نمانده آشنایی
ماندم در این تنهایی ماندم در انتظارت
شهلا چه بی بفایی شهلای من کجایی شهلا چه بی بفایی
اینم از ترانه زیبای شهلا.
حبیب بعد از انقلاب به آمریکا سفر میکند تا به کار هنری خود ادامه دهد.ولی بعد از رفتن , بنا به دلایلی از همان ابتدای رفتن ?? سال کار هنری خود را کنار میزارد.(علت اینکه ایشون ?? سال کار هنری خود را کنار میزارد , همونطور که من از حرفهای خود ایشون متوجه شدم برای ان است که احساس میکند بعد از انقلاب این کار فایده ندارد و مردم ایران در ایران و خارج از ایران احساس ناراحتی میکنند(به علت وقوع انقلاب و...)و او هم با این کار احساس همدردی با مردم را میکرد.بگذریم...
ولی بعد از ?? سال کار هنری را شروع میکند ...
آهنگ مرد تنهای شب را حدود ?? سال

پیش خواند که این آهنگ یکی از عوامل مهم شهرت او شد.و بعد ان چندتا اهنگ به صورت تکی خواند:جوونی--واعظان...
البوم های حبیب از ابتدا تا کنون به ترتیب زیر میباشد...
- آفتاب مهتاب (? آهنگ)
- آخه عزیزم چی میشه (? آهنگ)
- هم راز (? آهنگ)
- مرد تنهای شب (?? آهنگ)
- سلام همسایه (?? آهنگ)
- خورشید خانوم (? آهنگ)
- صفر (? آهنگ)
- بزن باران (? آهنگ)
- کویر باور (? آهنگ)
- خداوندا (? آهنگ)
- خانه کوچک (? آهنگ)
آلبوم جوونی خواهد بود حدود ?? آهنگ دارد که ? تا حبیب و ? تا محمد و ? دیگه هم دو صدایه هستش.

اهنگهای حبیب بیشتر بر وزن اجتماعی هستش و بیشتر غم مردم را می سراید.(که نمونه بارز آن در آهنگهای خداوندا و بنی آدم و خانه کوچک دیده میشه)
بعد از ان آهنگای عاشقی هستش مانند آهنگهای دروغه و ...
حبیب همیشه سیاست رو هم فریاد زده و آهنگهای سیاسی هم خونده و با این کار خواسته با غم هموطنانش شریک باشه. که یکی از اونها اهنگ افق هستش و یکی دیگه آهنگ بسیار زیبای بزن باران.


حبیب میگه از حقیقت ترسی نداره و همین سادگی و یک رنگی او باعث شده تا پیش خیلی از مردم نامبر وان شناخته شه.










منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:43 عصر

زندگینامه و بیوگرافی سیاوش قمیشی

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

زندگینامه و بیوگرافی سیاوش قمیشی


سیاوش قمیشی (متولد(1324)1945در اهواز و بزرگ شده در (تهران)آهنگساز شاعر تنظیم کننده و خواننده ای ست که در بین عموم به عنوان خواننده و برای خواص به عنوان آهنگساز و خواننده اعتباری ویژه و متفاوت دارد . نخستین وجه یا شاید مهمترین وجه تفاوت آثار سیاوش قمیشی در ملودی هایش نهفته است . ملودی های بسیار متاثر از موسیقی کلاسیک (اصیل) ایران و در عین حال مبتنی بر آکوردهای غیر معمول و کاملا غیر ایرانی که ترکیبی عجیب و درخشان از موسیقی ایرانی و غربی در قالب ترانه های پاپ به وجود آورده است و همچون مهری برجسته برداشت ناب سیاوش قمیشی را از هنر ایرانی با اشرافی جامع بر انواع موسیقی غیر ایرانی به نمایش می گذارد در بیشتر آهنگهای سیاوش رگه های روشن و قوی از موسیقی ایرانی را می توان یافت که گرچه روایت جزء به جزء موسیقی ردیفی ایران نیستند اما به خوبی حس ایرانی بودن را حتی در ذهن شنونده غیر حرفه ای متبادر می کنند و این هنر اوست که با گریز آگاهانه از تکرار سنتی و نخ نما ملودی های ظریف ایرانی را همچون تارهای طلا بر پیکره ی ترانه اش می بافد . با کمی دقت در آلبوم ها ی سیاوش می توان بسیاری از برداشت های آزاد وی از موسیقی کلاسیک ایران را به وضوح مشاهده کرد . در واقع سیاوش قمیشی و هم نسلان موفقش آموزش موسیقی را از کودکی به طور خوداگاه یا نا خوداگاه با موسیقی ناب ایرانی شروع کردند . شنیدن روزمره اجراهای بسیار موثق و اصیل از بزرگان موسیقی ایران در سالهای (1320 تا 1330) از رادیو تهران تجربه ای تکرار نشدنی برای هم نسلان سیاوش به عنوان کودکان آن روزگار و بزرگان آینده موسیقی نو ایران بود که به مرور پس از آشنایی با حوزه های دیگر موسیقی عملی را از طریق مراجع و منابع کاملا جدا آموزش دیده و تجربه می کردند.
سیاوش قمیشی خود سالهای 1970 را در انگلستان (مهد موسیقی راک) گذرانده و آموزش موسیقی دیده است. موسیقی گروههای بزرگ غربی و شرایط زمانی مکانی فعالیت آنها را از نزدیک درک و لمس کرده و آثارشان را عملا مشق و اجرا نموده است. این آمیختگی عملی با موسیقی روز دنیا در کنار ذهنیت و ناخودآگاه انباشته از ملودی های موسیقی ایران, زمانی که منشا خلق هنری قرار گرفتند ترکیبی نو و بدیع از ملودی و هارمونی را پدید آوردند که پیشتر همانندی نداشت. از این روست که موسیقی سیاوش قمیشی را یکی از بهترین نمونه های هنر هم نسلانش می دانیم. او با برداشت ویژه اش از انواع موسیقی و با توجه کامل به موزیک روز دنیا به ویژه در حیطه ی پروگرسیوتنظیم,صداسازی و میکس به مرز نوآوری و خلاقیتی کامل رسیده و در بیان خود قوام و دوام یافته است. همکاری با تنظیم کنندگانی آگاه و خوش ذوق (که بعضا با وجودی که ایرانی نیستند, توانسته اند با موسیقی ایرانی ارتباط برقرار کنند) و نکته سنجی شخص سیاوش در استفاده آگاهانه و هوشمند از صداسازی های الکترونیک و ساوند افکت های عجیب و بجا در تنظیم قطعاتش, به موسیقی او تنوعی خاص و رنگارنگی منحصر به فردی بخشیده است که موزیکالیته ی ترانه های او را به گونه ای بهتر و جذاب تر نمایان میکند. از لحاظ شعری, ترانه هایی که سیاوش برای کار انتخاب میکند چند ویژگی اساسی دارند که مهم ترین آنها سادگی و روانی کلام و دوری از پیچیدگی های معماگونه ی شعری است.
سیاوش از دیرباز علاقه ای به استفاده از کلام روشنفکر مابانه و غیر مردمی نداشته است و با انتخابی آگاه, به دام ابتذال ناشی از ساده پسندی و بی هویتی هم نیفتاده است. فضای ترانه های او فضایی روشن و امیدبخش است, به دور از سایه های خاکستری و سیاه رایج در ترانه ی نوین ایران.اعتراض موجود در ترانه های انتخابی او هم نوع با موسیقی ای, اعتراضی سیاه و خمود نیست و از تلخی و شیرینی توام برخوردار است. جالب این که متقابلا در کارنامه ی هنری سیاوش به هیچ رو با ترانه های بی معنی و سبک سرانه هم مواجه نمی شویم. شادترین ترانه های او, نه در کلام و نه در موسیقی به مرز انحطاط و ابتذال نزدیک نمی شوند و شعر و موسیقی ترانه های شاد او هم از حدود تشخص, حجب و آبرومندی ماخوذ به حیا بیرون نمی روند. مضامین ترانه های سیاوش عموما مضامین و موضوعات عاطفی در حوزه زندگی فردی و اجتماعی اند وعشق, زندگی و حرکت در این میان نقش محوری و کلیدی دارند و داستان هر ترانه هم غالبا با پایانی روشن و امید بخش همراه است. سیاوش در شناخت و کشف ملودی پنهان در شعر استعدادی خداداد دارد و با قوه ی درک ریتم بسیار خوب,ضرب آهنگ مناسب شعر و ملودی را برای کارش می یابد. به همین دلیل, در آلبوم هایش همه نوع ترانه با ریتم های گوناگون شنیده می شود, تنوعی که شنونده را دچار ملال ناشی از یکنواختی آلبوم نمی کند. او در اجرای ترانه هایش صاحب سبکی مشخص است. آشنایی عمیق با ملودی و تنظیم ترانه ای که آهنگ آنرا بر مبنای توان حنجره و نقاط ضعف و قوت صدای خود ساخته و ویژگی های خاص صدایش اعم از تونالیته و موزیکالیته ی صدا, نتیجه ی خوانندگی اش را بسیار درخشان و پر ثمر کرده است. صدای زخمی و خش دار, آمیخته با تحریرها و غلت ظریف آواز ایرانی جملات آهنگین را با صمیمیت و احساسی ژرف و بی غش می خواند که گویی شعر و آهنگ تنیده بر هم, از جان خواننده بر می آیند و بر دل شنونده می نشینند. به جرات میتوان گفت هیچ آهنگسازی در موسیقی ترانه ی نوین ایران, در طی سی سال گذشته همانند سیاوش قمیشی حرکتی رو به جلو و کمال طلب با حفظ و افزایش روز افزون تعداد مخاطبان نداشته است. ترانه های سیاوش قمیشی (ترانه به معنای جمع آهنگ و شعر و صدا ) مخاطب عام دارد و این عمومیت به ویژه در بین جوانان دیده می شود. شاید او تنها آهنگساز/خواننده ای ست که هر چه بیشتر کار میکند مخاطبان و علاقه مندان جوان تری پیدا می کند و به زبان موسیقی به جوانان, زندگی,عشق و نشاط می بخشد, همچون دوستی همسن در خلوتشان میخواند و مانند پدری مهربان سنگ صبور درد های جوانی شان می شود.
همه ما نسل بعد از انقلاب در داخل و خارج کشور با صدای سیاوش قمیشی زندگی کرده ایم , عاشق شده ایم, گریسته ایم, خندیده ایم و نفس کشیده ایم با او بوده ایم و او با ما بوده است.
موسیقی و صدای سیاوش همچون زندگی اش ساده, روان و بی پیرایه است و به سادگی در ضمیر پاک جوانان می نشیند و شاید از این روست که جوانان بسیار دوستش می دارند چرا که جوانی مظهر سادگی و یکرنگی ست. سیاوش قمیشی مانند سرزمین زادگاهش انسانی آفتابی است

.











لدون

گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه واسه هم قصه گفتن عاشقانه





چه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدون

مثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون
زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه
بهاره زمستونها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی نشسته زیر بارون گلای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق نبودی ببینی تلخه روزهای جدایی
چه سخته چه سخته بشینم بی تو با چشمای گریون


__________________
منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

88/7/19
8:42 عصر

بیوگرافی و زندگینامه ی >>هایده<<

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

بیوگرافی و زندگینامه ی >>هایده<<


نام : معصومه دده بالا نام هنری : هایده تاریخ تولد : 1321 محل تولد : تهران تاریخ وفات : 1368 محل وفات : آمریکا
هایِده واژه‌ای عربی است به معنای زن توبه کرده که با نگاه به نامهای آلمانی چون هایدی، هایدا و هایده در زبان فارسی رواج یافته است.

هایده در سال 1321 هجری شمسی درتهران ( و بنا بر قولی در یکی از روستاهای کرمانشاه) بدنیا آمد. وی کارش را در رادیو با برنامه گلهای رنگارنگ آغاز کرد و از همان اوایل نام خود را در شناسنامه موسیقی ایران به ثبت رسانید.
هایده در سن بیست و شش سالگی،در ????، فعالیت حرفه ای خود را با خواندن ترانه "آزاده" اثر استادش علی تجویدی که بر روی آخرین سروده رهی معیری ساخته شده بود آغاز کرد. اجرای این اثر با ارکستر بزرگ گلها در رادیو تهران موجب شهرت هایده شد. وی پس از اجرای چندین اثر دیگر از تجویدی، از نخستین سال های دهه ???? به خواندن ترانه های پاپ علاقه مند شد که بیشتر از ساخته های جهانبخش پازوکی، محمد حیدری و انوشیروان روحانی بودند.
ترانه هایی چون "نوروز آمد"، "سوغاتی" و "گل سنگ" از معروف ترین ترانه های هایده در آن دوران است. وی چندی پیش از پیروزی انقلاب راهی لندن شد و از ???? در لس آنجلس به فعالیت ادامه داد. اجرای ترانه های نوستالژیکی که گویای حال ایرانیان از ایران گریخته و حتی ایرانیان مقیم داخل بود هایده را بیش از پیش محبوب ساخت.
موسیقی این ترانه ها اغلب از فرید زلاند، صادق نوجوکی، آندرانیک، محمد حیدری، انوشیروان روحانی و ترانه ها سروده لیلا کسری (هدیه)، اردلان سرفراز، بیژن سمندر و ... بود؛ همچنین باید از منوچهر چشم آذر نام برد که تنظیم های هنرمندانه او موجب جاودانگی ترانه هایی چون "شانه هایت را برای گریه..."، "ساقی" و "یارب" شد.
از کنسرت های موفق هایده در خارج از ایران می توان به کنسرت ???? با گروه سازهای ایرانی (به سرپرستی منوچهر صادقی) در دانشگاه یو.سی.ال.ای در کالیفرنیا، کنسرت های ???? و ???? در آلبرت هال (به رهبری فرنوش بهزاد) در لندن و کنسرت ???? در موزیک هاله (هامبورگ) اشاره کرد.

پروفسور اریک نخجوانی درباره صدای هایده در دانشنامه ایرانیکا (Encyclopedia Iranica) می نویسد: "تلفیق قدرت حنجره و مهارت در تکنیک های آوازی، به صدای کنترآلتوی او جنس و طنینی نادر برای اجرای آواز داده بود. از آن گذشته، حس قوی او در زمان بندی موسیقایی، داشتن ریتم روان در اجرا و بیان شاعرانه و موثر موسیقایی، به او این امکان را داد تا هر ترانه ای را که می خواند به شکلی تاثیرگذار اجرا کند..."


هایده و مهستی به نقل از کتاب خاطرات تاج الملوک (همسر رضا شاه)



درمیان دختران و زنانی که در دربار و کاخ‌های مختلف کار می‌کردند و رسما کارمند تشریفات دربار یا اداره کل کاخ‌ها بودند دو خواهر شیرازی تبار هم بودند که بعدها به اسامی مستعار‌ هایده و مهستی شهرت زیادی در دنیای موسیقی ایران پیدا کردند. این دو خواهر از دوران نوجوانی در کاخ سعد آباد بزرگ شده و جزو خدمتکاران خاص ملکه تاج الملوک بودند. هر دو از اقوام احترام شیرازی بودند که زن بسیار مهربان و زود جوشی بود. او پس از "زهرا مشهدی" ندیمه مخصوص و مورد علاقه ملکه مادر و دومین زن مقتدر در دستگاه تاج الملوک به شمار می‌رفت. ملکه مادر بسیار تند خو و قوی بنیه و با روحیه مردانه بود. اگر بگویم ملکه مادر مالک الرقاب کاخ سعد آباد بود و حتی پسرش محمد رضا هم از او حساب می‌برد به هیچ رو غلو نکرده ام. واقعیت این بود که خود من همیشه سعی می‌کردم با او روبه رو نشوم زیرا پیش بینی برخورد او ناممکن بود. زهرا مشهدی از زمانی که رضاشاه یک قزاق ساده بود ندیمه تاج الملوک بود و هم سن و سال او بود. رابطه آنها از دو خواهر بسیار صمیمانه تر بود. این دو دختر نوجوان یعنی سکینه و خدیجه شیرازی را احترام الملوک در سال 1340 به تهران آورد و درکاخ برای امور پذیرانی و نظافت و اتاق داری کاخ ملکه مادر تربیت کرد. شبها در کاخ ملکه مادر بساط شب نشینی و ساز و ضرب برقرار بود. من گاهی اوقات به حال و روز ملکه مادر و سر زندگی و نشاط او غبطه می‌خوردم. غم و غصه برای این زن‌بی‌معنا بود و به پیری هم اعتقادی نداشت. هر شب یک عده نوازنده از رادیو ایران به کاخ او می‌آمدند. دراین اواخر عاشق حرکات ظریف و زنانه فریدون فرخزاد (هنرمند همجنسگرا) و رقص و آواز او شده بود. در همین برنامه‌های شبانه این دو دختر هم که صدای گرم و دلنشینی داشتند گاهی اوقات به تشویق احترام الملوک اشعاری را می‌خواندند و می‌رقصیدند. یکی از نوازندگان و آهنگسازان بنام آن روز رادیو (احتمالا استاد علی تجویدی) که صدای این دو خواهر را شنید از ملکه مادر تقاضا کرد اجازه دهد آنها را برای تست صدا ببرد. ملکه قبول کرد و دخترانی که برای اتاق داری و خدمت در کاخ تربیت شده بودند خیلی زود به معروف ترین خوانندگان زن درایران مبدل گردیدند و اسم‌هایده و مهستی را برای خود برگزیدند. خیلی به ملکه مادر علاقه داشتند و پس از آن که خوانندگانی معروف شدند مرتب به قصر می‌آمدند و ملکه را می‌بوسیدند.

منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154


88/7/19
8:41 عصر

زندگینامه ی معین

بدست سروش در دسته متن آهنگ، های، بیوگرافی، خواننده، ایرانی، موزیک، آهنگ، رپ

به نام او...

زندگینامه ی معین


معین در سال ????در شهرستان نجف آباد واقع در استان اصفهان در خانواده ای کاملا مذهبی و از نظر مالی در سطح متوسط و پر جمعیت به دنیا آمد. او در دوران نوجوانی و جوانی قرآن را با صوت و اشعار و غزلیات شعرای بزرگ را با لحنی زیبا می خواند. وی در سن ?? سالگی با یادگیری ساز تار با نتها و گوشه های موسیقی و آوازی آشنا شد. او در همان دوران با دوستان خود در مجالس شادمانی برنامه های بسیاری در شهر خود و دیگر شهرهای استان اصفهان اجرا می کرد. معین در سن ?? سالگی در اصفهان به خاطر استعداد و صدای زیبای خود توانست با اساتیدی همچون تاج اصفهانی و حسن کسائی آشنا شود و در کلاس های آواز و موسیقی ایشان شرکت کند. معین در سال های پیش از انقلاب اسلامی در ایران از سال ?? تا ?? به طور مداوم هر شب در هتل عباسی و هزار و یک شب اصفهان برنامه اجرا می کرد. او به خاطر همین کار توانست با افراد بیشتری در زمینه موسیقی و آواز آشنا شود.
بعد از انقلاب معین فعالیت های خود را تا قبل از انقلاب فرهنگی ادامه داد و در سال ?? توانست اولین کاست خود را با نام یکی را دوست میدارم را منتشر کند و صدای خود را به تمام ایرانیان در سراسر ایران و دنیا برساند. وی در سال ???? ایران را ترک کرد و در ایالات متحده آمریکا با کمک هنرمندانی همچون هایده توانست کار خود را شروع کند و تا به امروز ادامه دهد.

شایعات
اولین و باور انگیز ترین شایعه در مورد معین اینست که می گویند معین نابینا می باشد. در صورتی که معین از هر دو چشم بینا است و فقط یکی چشمان او به خاطر صدمه دیدن عصب پلک او در زمان نوجوانی کم سو شده و به خاطر غیر متعادل بودن پلک (ناتوانی باز نگه داشتن او در زمان طولانی) چشمش از عینک آفتابی طبی استفاده می کند.

دومین شایعه که بیشتر از روی اشتباه است نام معین می باشد که او را به اسم رضا می شناسند و گروهی اسمش را معین می دانند در صورتی که نام وی نصرالله می باشد. رضا شاعر بیشتر آهنگ های معین قبل از خروج وی از ایران بوده و بخاطر اینکه در کاست هایی که منتشر شد نام این دو را در کنار هم به این صورت رضا. معین چاپ کرده بودند بیشتر دوستاران وی به اشتباه او را رضا معین خواندند و یا بعضی ها اسم او را معین تصور کردند.

شایعات بسیار دیگری هم هست همانند اینکه امید برادر معین می باشد در صورتی که معین هیچ نسبتی با امید ندارد (معین ? برادر به نام های مصطفی مرتضی و فتح الله داشت که فتح الله در سال ???? فوت کرده). و یا اینکه معین در آمریکا دارای چند شرکت بزرگ و چند قمار خانه و مشروب فروشی است. در صورتی که او تنها منبع درآمدش فقط از راه خوانندگی و کلاس های موسیقی می باشد. وی از مشروب متنفر است زیرا او به دین اسلام اعتقاد دارد و نماز خود را ترک نگفته و همیشه با خدای خود در راز و نیاز است و همیشه موفقیت خود را در کمک خداوند به خود می داند.
امروزه معین به خاطر موقعیت بالایی که دارد بیشتر از پیش به آهنگ ها و ترانه هایی که قرار به اجرای آن دارد حساسیت نشان می دهد. و از طرف دیگر به خاطر وجود افرادی که هیچ از این هنر والا نمی دانند و فقط صرف داشتن موقعیت مالی بالایی که برخوردارند بیشتر این هنر را به تفریح تشبیه کرده اند کمتر کسی هست که اشعار و آهنگ های مناسب برای معین بسراید و بسازد. به همین خاطر انتشار کارهای جدید از طرف او با فواصل بسیار انجام میگیرد



منبع: http://forum.gigapars.com/showthread.php?s=e0c624efaf38a1c2d550191f1a8fec98&t=5154

   1   2      >