نقد بازی Lost Planet -
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطالب منتخب

بدست سروش پیری زنده دل

در اینجا مطالب منتخب وبلاگ بصورت لینک وار قرار می گیرد:




88/7/20
7:5 عصر

نقد بازی Lost Planet

بدست سروش در دسته تقد، بازی، کد تقلب، چیت، ترینر

به نام او...


اولین بازی با شتاب دهنده گرافیکی Directx 10 توسط کمپانی Capcom با همکاری Microsoftعرضه شد.ادامه
انسانی گم شده در سیاره یخی جاه طلبی انسان او را به دنیای دیگر کشانده است، به سیاره ای گمشده، سیاره ای سرد، منجمد و مخروبه که عرصه تاخت و تاز انسان ها قرار گرفته است! انسان ها که دیگر کشور گشایی روی زمین را کاری بیهوده می بینند، شروع به سیاره گشایی کرده اند و قصد دارند تا آن جا که می توانند سیاره های بیشتری را به استعمار خود در آورند. اما این کار چندان هم راحت نیست. در یکی از این سیارات با نام E.D.N.III که آب و هوایی بسیار سرد دارد، گونه ای از جانوران به نام آکرید (Akrid) زندگی می کنند. اصولاً زندگی در شرایط این سیاره برای هیچ گونه ای از موجودات زنده هر چقدر هم که انعطاف پذیر بوده و در وفق دادن خود با شرایط محیطی تبحر داشته باشند، میسر نیست؛ اما آکریدها چگونه در این سیاره دوام می آورند؟ این سوالی بود که انسان ها از خود پرسیدند چرا که می خواستند در این سیاره ماندگار شوند! آکریدها جانورانی بعضا عظیم الجثه هستند که تقریباً می توان اکثر آن ها را نمونه بزرگ شده حشرات دانست. این موجودات توانایی تولید و ذخیره سازی انرژی خاصی را دارند که به آن ها این امکان را می دهد که در برابر سرما دوام بیاورند. این انرژی گرمایش (Thermal Energy) نام گرفت و وقتی انسان ها متوجه این منبع جدید و عجیب انرژی شدند، نتوانستند در برابر وسوسه های نفسانی خود ایستادگی کنند و تصمیم گرفتند به هر قیمیتی شده این منبع انرژی را به دست آورند، حتی به قیمت از بین بردن بومی های این سیاره یعنی آکریدها. قهرمان بازی فردی به نام وین (Wayne) است! او یک خلبان کارکشته بوده و آخرین چیزی که به خاطر می آورد کشته شدن پدرش توسط یک آکرید منزجر کننده است. این جانور چشــــــــــــم سبز
(Green Eye) نام دارد. دزدان برفی (Snow Pirate) انسان هایی هستند که به این سیاره هجوم آورده اند. آن ها سازمانی به نام NEVEC را تشکیل داده و سعی دارند طی یک پروژه با نام Frontier Project شرایط جوی سیاره را طوری تغییر دهند که امکان زیست انسان ها بر روی آن فراهم شود. وین در حین مبارزه با چشم سبز به شدت صدمه دیده و به کما می رود. او در داخل Suit Vital خود تقریباً منجمد شده بود که توسط یک گروه از دزدان برفی خوب! (که تشکیلاتی مستقل دارند) نجات پیدا می کند. وین پس از به هوش آمدن هیچ چیز به جز مرگ پدرش را به یاد نمی آورد، بنابراین محور اصلی داستان حول انتقام وین می گردد. البته او در این راه به کسانی که جان خود را مدیون آن ها است نیز کمک می کند. اما این ها چندان مهم نیست چرا که تمرکز و هسته مرکزی بازی کشتن هر گونه موجود زنده ای است که در تیر رس وین قرار گیرد! متأسفانه داستان بازی در بخش های ابتدایی بازی جذاب و گیرا است، اما به یکباره سقوط کرده و بسیار مبهم و پیچیده می شود. شخصیت های زیادی را می بینید که اصلاً شناختی نسبت به آن ها ندارید و فقط شما را به سوی گیجی بیشتر رهسپار می کنند، کار به جایی می کشد که داستان بیش از حد وارد قلمروی داستان های ژاپنی (مبهم و بی هدف) می شود!!! و بازیباز بدون توجه به صحنه های سینمایی (Cut Scene) فقط درگیر اکشن بازی می شود. صحنه های سینمایی بازی نیز هم معمولاً فرصتی برای سخنرانی شخصیت های بازی است! و تحرک خاصی در آن ها دیده نمی شود، در عوض گیم پلی بازی سرشار از تحرک است. داستان بازی با وجود پیچ و خم هایی که روی کاغذ جالب به نظر می رسیدند، می توانست بسیار بهتر و قابل فهم تر روایت شود، اما قربانی اشتباه سازندگانش شده است. همان طور که گفتیم به خاطر دمای به شدت پایین این سیاره گشت و گذار در آن عملاً غیر ممکن است، مگر این که بتوان از TE (Thermal Energy) استفاده کرد. برای استفاده از این منبع انرژی وین مجهز به وسیله ای می شود که قادر به جذب این انرژی است. اما وین چگونه باید این انرژی را تامین کند؟ این جاست که اولین و بارزترین عنصر گیم پلی که تا انتهای بازی همواره حضوری مستمر دارد نمایان می شود. با کشتن هرگونه از دشمنان موادی نارنجی رنگ از آن ها باقی می ماند که در واقع همان TE تولید شده در بدن آکریدها است، هر چقدر آکریدی که می کشید بزرگ تر و قوی تر باشد انرژی ای که از او به جا می ماند بیشتر است (البته با از بین بردن روبات های بازی نیز این انرژی به جا خواهد ماند). در HUD بازی یک نشانگر با عنوان TE وجود دارد، لحظه به لحظه از مقدار این نشانگر کاسته می شود، چرا که وین از آن برای مقابله با سرما استفاده می کند. وقتی این نشانگر به صفر برسد سلامتی وین شروع به نقصان می کند و دست آخر او می میرد! برای جلوگیری از این مسأله باید با کشتن دشمنان انرژی باقی مانده را جمع کرده و نشانگر را همواره در یک درجه قابل اطمینان نگه دارید. همین عنصر گیم پلی باعث شده تا اکشن بازی واقعاً بدون وقفه و سرسام آور باشد. چرا که بازیباز مدام باید در پی کسب انرژی جایگزین، تن به مبارزه های پی در پی و نفس گیر دهد به همین خاطر معمولاً در بازی از گشت و گذار و جستجوی اضافی در محیط خبری نیست و باید خیلی سریع به پیش بروید(مثل این که اینافونه علاقه شدیدی به هل دادن بازیباز به جلو دارد! همان طور که این کار را در Dead Rising با سیستم زمانی بازی انجام داد). البته زیاد جای نگرانی وجود ندارد، چرا که دشمنان در بازی این قدر زیاد هستند که اجساد آن ها منبع کافی انرژی را برای شما تأمین کند.
در ابتدای بازی با گونه هایی ضعیف و تعداد کم دشمنان روبرو می شوید، اما رفته رفته باید خود را برای حبس کردن نفس در سینه آماده کنید، چرا که واقعاً کپکام در سخت تر کردن پله ای و تدریجی بازی بسیار عالی عمل کرده است. هرچه پیش می روید با آکریدهای بزرگ تر و قوی تر مواجه می شوید که در دسته های چند تایی، چند ده تایی و در اواخر بازی چند صدتایی به شما حمله ور می شوند. البته دشمنان شما فقط محدود به آکریدها نشده و دزدان برفی بدسرشت را نیز شامل می شود. بازی در این زمینه آن قدر ضعیف است که اگر مبارزه با دزدان به کل حذف می شد شاید بهتر بود. هوش مصنوعی دزدان برفی بسیار ابتدایی و افتضـــــــــــــــــــــ ــــاح است
(مانند بازی های True Crime1,Driver3 !) اگر با یک اسنایپر به یکی از آن ها شلیک کنید و دشمن دیگری که در کنار او است، متوجه نشود، چه احساسی به شما دست می دهد؟ آن ها در تیراندازی و تصمیم گیری هم خیلی ضعیف هستند و می توان گفت فقط برای پرت کردن حواس شما از هدف (که ممکن است یک آکرید باشد) در بازی گنجانده شده اند به نظر می رسد کپکام از همان الگوریتم های هوش مصنوعی زامبی های بازی DR استفاده کرده است!!! در مقابل آکریدها ضریب هوشی به مراتب بالاتری نسبت به انسان ها داشته و به خوبی شما را در تنگنا قرار می دهند. تنوع آکریدها در این بازی واقعاً مثال زدنی است، به طوری که تا پایان بازی آن قدر با گونه های متفاوتی مواجه می شوید که اصلاً از مبارزه با آن ها احساس خستگی نمی کنید. هرچند این هیولاها کاملاً ناب (Original) نیستند و سازندگان بازی در طراحی آن ها نیم نگاهی به بازی های Metroid Prime,Zelda داشته اند، اما باز هم در نوع خود جالب و دیدنی هستند. هرچه باشد تا به حال این موجودات را به این بزرگی و با این سطح جزییات ندیده بودیم!
یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی، لحظه رویارویی با غول های بازی (Boss) است! این غول ها معمولاً بسیار بزرگ هستند طوری که تمام صفحه مانیتور تلویزیون را اشغال کرده (حتی بیرون هم می زنند!) و برخی از آن ها معمولاً دارای صدای بسیار لطیف! و در عین حال گوش خراشی هستند که یک افکت تصویری زیبا و تکان دهنده را نیز به دنبال دارد. این غول ها هر کدام دارای یک نقطه ضعف هستند که در ابتدا باید با گریز از حملاتشان آن ها را مورد بررسی قرار داده تا نقطه ضعفشان (معمولاً پیدا کردن آن چندان سخت نیست) را کشف کنیم. مبارزه با این غول ها نقطه عطف بازی و بعضاً بسیار سخت است. برای ایجاد تنوع در مبارزات، روبات هایی به عنوان وسایل نقلیه در بازی گنجانده شده اند. این روبات ها که توسط انسان ها برای مبارزه با آکریدها طراحی شده اند Vital Suit نام دارد. خوشبختانه این وسایل نقلیه نیز از تنوع بسیار خوبی برخوردارند و هر یک کاملاً به منظوری خاص طراحی شده اند (از روبات های معمولی که مسلح به دو اسلحه هستند و به اسنوموبایل (Snow Mobile) نیز تغییر شکل می دهند گرفته تا روبات هایی که می توانند برای مدت کوتاهی پرواز کنند). این روبات ها بسیار خوب در محیط بازی پراکنده شده اند و در برخورد با مبارزات سهمگین، به واسطه این روبات ها می توانیم با دردسر کمتری به پیروزی برسید. هرچند معمولاً هیچ لزومی بر استفاده از آن ها نیست. در طول بازی چند بار بیشتر نمی توانید از این روبات استفاده کنید، بنابراین وقتی سوار آن ها می شوید برایتان لذت بخش خواهد بود. نکته جالب این که می توانید این روبات ها را مجهز به دو اسلحه بزرگ و قدرتمند کنید. روبات ها نیز از TE به عنوان سوخت استفاده می کنند. یک ویژگی جالب وین هم این است که می تواند سلاح های بزرگ روبات ها را برداشته و در حالت پیاده از آن ها استفاده کند. مبارزه با بسیاری از آکریدهای بازی کاملاً اختیاری است یعنی می توانید به جای مبارزه بگریزید و به راه خود ادامه دهید، اما این کار واقعاً از لذت بازی می کاهد. مبارزات بازی از عمق و انعطاف زیادی برخوردارند بدین معنا که استیل ها و روش های گوناگونی را برای مبارزه می توانید انتخاب کنید. از آن جا که بازی دارای تنوع زیادی از سلاح و نارنجک است در مبارزات گزینه های زیادی پیش روی شما است. البته در اواخر بازی واقعاً فرصت فکر کردن ندارید و فقط باید شلیک کنید! طراحی محیط های بازی بسیار خوب است و کاملاً با جوآن همخوانی دارد. در بخش ابتدایی که محیط های بازی شامل مناطقی پ.شیده از برف هستند به خوبی این حس که فردی در این خرابه ها به دنبال هویت خود است، منتقل می شود. در بخش پایانی بازی که محیط ها متنوع تر و داخلی می شوند گرافیک بازی و مخصوصاً نورپردازی بیشتر خودنمایی می کند. هرچند گرافیــــــــــک Lost Planet به
Gears of War نمی رسد اما محیط های (Back ground) بازدید و آکریدها از طراحی بسیار خوبی برخوردارند و چند ضلعی ها (Polygon) و جزییات تشکیل دهنده آکریدها در سطح خوبی است. اما شگفت انگیز ترین بخش گرافیکی بازی مربوط می شود به جلوه ذرات (Particle Effects) و افکت های دود و انفجار به دلیل محیط های پوشیده از برف بازی در لحظات شلوغ شاهد چند ده افکت مختلف در صحنه هستید که همگی بر روی برف موجود در محیط تأثیر گذاشته و باعث خلق صحنه های تحسین برانگیز می شود. گاهی اوقات آن قدر موشک و گلوله شلیک می شود و آن قدر انفجار رخ می دهد که صحنه مملو از دود شده و تا وقتی که دود محو نشود چیزی نمی توانید ببینید که تأثیری مستقیم در گیم پلی دارد (خصوصاً در بخش چند نفره). گرافیک بازی از لحاظ فنی نیز نکات جالبی دارد. سازندگان برای ثابت نگه داشتن سرعت فریم بازی از نوعی Anti Aliasing کاملاً دینامیک استفاده کرده اند، به این صورت که در برخی صحنه ها از 4XAA، در 2XAA و در قسمتی از بازی هم AA غیر فعال استفاده شده است. البته اکشن بالای بازی مانع از توجه اکثر بازیبازها به این مسأله می شود. سرعت فریم بازی به جز چند مورد انگشت شمار در باقی موارد ثابت و روان است. هم چنین از دیگر نکات جالب استفاده از چهره هنر پیشه معروف کره ای لی بیونگ هان (Lee Byung Hun) برای چهره وین است (هرچند که فکر نکنم یک نفر هم در ایران او را بشناسد).
در ادامه به اشکالات بازی می پردازیم. کنترل بازی چندان ساده و استاندارد نبوده و مدت زمان نه چندان کمی طول می کشد تا کاملاً به آن عادت کنید. این مسأله در هر دوحالت پیاده و سوار بر روبات ها، صادق است.
آن هایی که به کنترل بازی های اول شخص عادت دارند، مطمئناً از حرکت کند هدفگیر اسلحه (Reticule) عذاب خواهند کشید، هرچند می توانید با استفاده از بامپرها (Bumper) سریعاً 90 درجه بچرخید. برای غلت زدن و جا خالی دادن باید ThumbStick را فشار داده و پس از حرکت آن به سمت دلخواه دکمه پرش را بزنید، این نوع کنترل برای انجام چنین حرکت پرکاربردی در بازی کمی عجیب است. بعضی از اشکالات کنترل حتی با تمرین نیز حل نمی شود، مثلاً هیچ گاه نمی توانید کاملاً بالای سر خود را نشانه بگیرید! و این در حالی است که بسیاری از دشمنان از بالا به شما حمله می کنند یا برای شلیک به نقطه ضعف شان باید به طرف بالا نشانه گیری کنید که در این مواقع به مشکل برمی خورید و مجبورید مدام به عقب بروید تا امکان هدفگیری نقطه مورد نظر فراهم شود.
وین دارای یک قلاب (Anchor) است که به او این امکان را می دهد تا به مکان هایی غیر قابل دسترس (در حالت عادی) برسد یا این که از آن در مبارزات استفاده کند. البته در طول بازی خیلی از آن استفاده نخواهید کرد، چرا که طرز کار عجیبی دارد. اول این که وقتی امکان استفاده از قلاب باشد هدفگیر سبز رنگ می شود که چندان مشخص نیست و به همین خاطر معمولاً مجبورید بی محابا قلاب را پرتاب کنید تا بالاخره به یک جا گیر کند! حتی وقتی این کار را انجام دادید یک شلیک و ضربه از دشمنان کافی است تا قلاب رها شود. دوم این که حرکت به وسیله قلاب بسیار عجیب است یعنی در یک خط مستقیم حرکت می کنید و از تاب خوردن و انحراف خبری نیست که واقعاً ناامید کننده است. ضمن این که وین در بسیاری از کارها به طرز عجیبی کند و آهسته عمل می کند تا جایی که واقعاً تصور می کنید، شاید وین کندترین و تنبل ترین موجود دنیاست! یکی دیگر از نکات آزار دهنده زمین خوردن وین است که به خاطر انیمیشن بسیار آهسته و عجیب او برای برخاستن از زمین واقعاً اعصاب خرد کن است. در بعضی صحنه ها شاهد هستید بدون این که بتوانید کاری انجام دهید، پی در پی مورد حمله دشمن قرار می گیرید و تنها می توانید نظاره گر باشید.
مأموریت های بازی از تنوع زیادی برخوردار نیست و معمولاً رفتن از نقطه A به نقطه B است! روند کلی بازی بدین گونه است که از مراحل باز و گسترده آغاز شده و به مکان های بسته، داخلی و غارهایی که معمولاً پر از مواد مذاب و مشتعل هستند، ختم می شود. اما با این وجود حتی در این مکان ها هم احتیاج به TE دارید، حتی اگر در چند قدمی مواد مذاب (با چند هزار درجه سانتی گراد دما) قرار داشته باشید! شاید بهتر بود در این مراحل حالت عکس اتفاق می افتاد یعنی باید با جمع آوری یک نوع انرژی خود را خنک نگه می داشتید. با وجود تمام معایب و اشکالات گیم پلی، باز هم بخش Campaign بازی جذاب است. بخش چند نفره بازی هم کاملاً آنلاین بوده و نمی توان Split Screen بازی کرد. تا مرز 16 نفر در هر مپ قادر به انجام بازی هستند البته بخش چند نفره هم خالی از اشکال نیست و قرار است با پچی که به زودی عرضه شده است و همچنین نگارش کامپیوتر این بازی زیبا با امکانات فوق العاده عرضه شده است، این مشکلات برطرف شود. .بازی رایانه
به طور کل این عنوان را می توان یکی از عناوین استسنایی شرکت کپ کام دانست و این بازی را به شما پیشنهاد میکنیم که حتما بازی کنید.


منبع : سرزمین رایانه

http://amodarya.blogfa.com/post-1039.aspx